آشنایی با منزلگاهی مدرن در کشور بوتسوانا

این روزها حتی دستمطاقتِ گرفتنِ دستم را ندارددلم همسه کوچه بالاتر،کنارِ حوضِ همسایهسر در پیراهنش کردهچشمانمخشکی زده،این روزها...معمای عجیبی شده اماین روزها،حل نمی شوم آلزایمر هم که دو پا داشتدو پای دیگر هم قرض گرفت و رفتناخوش که بودمآلزایمر را صدا می زدمباز هم... تکراردل بستنِ من حماقتی همیشگیستسه روز است که رفتهسه روز، نهسه هفته، نه شاید هم سی سالنمی دانم آلزایمرسرم در چاه غرق می شودمعما شده ام این روزهاعلامت های سوال را به گوشم آویخته امسه کوچه بالاترپشت به او ایستاده امبه اندازه ی سه قدم هم،در چشمانم سد می زنمدستم که طاقتِ گرفتن ِ دستم را نداردطفلی سرمسه روز است غرق می شودسه کوچه بالاتر چشمانم مرده اندمعما شده اماین روزهاحل نمی شومبرگ که بودماز ارتفاعِ درختبر شانه ات نشستمشانه ات را شستیمن به یادتبرگ می مانمتو پرواز کن. آشنایی با منزلگاهی مدرن در کشور بوتسوانا...

در خواب من رویا بشوبر سجده ام دعا بشوچون آمدی بر قلب منبا این دل آشنا بشودل نوری از نور خداستاین نور کجا و آن کجاستوین ناله و فغان و غمنی است کز جانش جداستوین دل به خاک آلوده شدوآن خنده هایش گریه شداکنون نگر بر دامنشاز اصل خود چون کنده شدوآن را کجا یابم کنونراهی نمانده جز جنوندیوانه ام دیوانه اممستم پی میخانه امای باده از تو میگسارخانه خراب ..خانه امبر خانه ام نوری نمادستت کجاست....؟ شوری نماشوری چو آتش بر جهانتا مر شود پیدا ..نهانپیدا چو آن جانان شودهر مشکلی آسان شوددیگر نماند غیر آنبر دبده گر نهان شود آشنایی با منزلگاهی مدرن در کشور بوتسوانا...